جملات زیبا سری7

خُـــــــدايا ... 

دنيـــــــا به اين بــــزرگــي مگــه من جــاي کسي رو تنگ کــــــردم ؟



انســان ها هر از چند گاهـي ، از جايي مي اُفتند .
از پـا ...
از نــــفـــس ...
از لَبـه پــــرتگاه ...
ازاين ور بوم ...
از دماغــِ فيل ...
از چالـه به چاه ...
از عـــرش به فرش ...
اَز چــــشـــــم ...
اَز چـــــــشـــــم ...

اَز چــــــــــشـــــــــم ...



من نه آدمــم
نه گنجشــــــک 
...اتفــــاقي ســاده ام...
هربار مي افتم و دو نيــــمه مي شوم.
نيمي را باد مي برد...نيمي را کسي که نمي شناسمش...!!!
ديگر بعد از تو.....دلم مهم نيست...




غــرقِ سکـــــوت مي شوم
وقتي که تـــو ، عشــــق را
در چشمانِ خيس مـــن
ناديـــده مي گيــــري...!




شــده بالشتونو بغل کنين و يه دل سيــر بلند بلند گريه کنــين
 براي اينکه کــسي هم صداتونو نشنوه بالــشو بگيــرين جلو دهنــتون
بــعدش يکي با حــرفاش آرومتــون کنه.
اون وقته که حــس مي کنيــن 
چــقدر خوشبخــتين که اون يک نــفر رو داري




اين روز ها در خــودم به دنــبال کليــک راســت ميگردم !
تا از خــودم copy بگيرم ؛
و کنار خــودم paste کنم ....
شــايد از اين تنهايي خلاص شــوم ... !!!


 


ديـگـران مـي پـرسـنـد؛ بـيـداري؟ آري بـي"دار"م... 
چـرا کـه اگـر دار"ي داشـتـم... 
يـا قـالـي زنـدگـي ام را خـودم مـي بـافـتـم... 
يـا زنـدگـي ام را بـه "دار" مـيـاوِيـخـتـم. .. 
و خـــــــلاصه پــس بـــي "دار" بــــي "دار"م...!!





اين روزها از اعتماد کردن متنفرم 
به دلم اجازه نميدهم دوباره کار دستم دهد
 و شعارهاي انسانيت را از هر کس ميشنود او را باور کند.. نه!
همه درست شبيه به هم اند...
 فقط بعضي ها بهتر و باور کردني تر دروغ ميگويند!!


 


خوب ميدانم كه يك روز،
 يكي از همان روزهايي كه خيلي هم دور نيست
مجبورم ببوسم و بگذارم كنار......
تمام چيزهايي را كه نداشتيم
دستهايت را،
عاشقي ات را....
همه را!.....
زندگي به من آموخت عادت احمقانه ايست
چسبيدن به چيزهايي كه مال تو نيستند.....




گوشه نــدارد که يـکـــ گوشه اش بنشينم و نفسي تــازه کنم … 
گــرد گــرد است اين زمين.. ايــن روزگــــار




فرقي نمي کند در کدام عصر و کدام اقليم زندگي کني
 فرقي نمي کند اسمت فرهاد باشد ، 
رومئو يا مجنون يا شيرين يا ژوليت يا ليلي … 
تو را به زخمهايت مي شناسند،
 اين نقطه ي اشتراک همه آدمهاست….

 

دست مي سوزد با سيگار به خودت مي آيي يادت مي آيد ديگر
 نه کسي است که از پشت بغلت کند
 نه دستي که شانه هايت را بگيرد 
نه صداي که قشنگ تر از باد باشد تنهـــــــــــــايي يعني اين…!!!




بـه تَرَک هاي ديوار که ريز ميشوم... تـازه ميـفهمم؛ 
سـر بـه شـا نه کَسي داشتن و احساس تنهايـي کردن ؛ عجيب مَعني ميـدهد ... 
ديـوار هم که باشي؛ ترکـ بـر ميداري وَقتي سـر بـه شـانه ات داشته باشـند
و بـه حسابت نيـاورند ...

 

حرف مردم.......... چه کار به حرفِ مردم دارم... 
زندگي من همين است شب که مي شود... 
سيگاري روشن مي کنم عاشقانه اي مي نويسم... 
خيره مي شوم به عکس ات و با خودم فکر مي کنم... 

مگر مي شود تو را دوست نداشت...


انسانها ماشــيني ، ارتباط وايرلــس ، دوستيها مــجازيه ! 
حتي کودکان ؛ شادي را در پلي استيشن جستجو ميکنند !
 ... سفره هاي پرمهر ،بوي غذاي ناب پخت مادري،
 در سفارش فست فود خلاصه است ! 
معني زندگي را در گــوگــل جستجو بايد کرد!

 

چِقـدر پــيـراهـن هـاي پـشت ويتـرين مَغـازه هــا قشنـگنـد !
تـو را کـه در آنهــا تَـصـوّر ميکنـم وسـوسـه ي
خــريدنشـان بـه سـرم مـيزنـــَد امــا ميبيــنــي فـقـط مـانـده بــود
اينهــا نبـودنت را بـه رُخـم بِکِشَنــد کـه کشيدنــــد...




يکرنگ که باشي،
زود چشمشان را ميزني،
خسته ميشوند از رنگ تکراريت،
اين روزها دوره ي رنگين کمان هاست…



برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ جمعه 3 خرداد 1392برچسب:شعرهای عاشقانه, دل نوشته های عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, عاشقانه, اس ام اس جدید, چت روم | امید چت, ساعت 10:35 AM نویسنده ◄•✘GisoOo✘•► |